توضیحات کتاب

اولین ماهیانه را که گرفتم ذوق ‏و‏ شوق زیادی داشتم، حس می‏‌کردم قدم بزرگی در راه آرزوی دیرین و شیرین «ساعت داشتن» برداشته‏‌ام. حالا می‌‏توانستم برنامه‏‌ریزی کنم. چشم به دست و جیب خودم داشتم. می‌‏شد پس‌‏انداز کرد. می‏‌شد چند روزی دندان روی جگر گذاشت و یک‏دفعه چیزی را که قبلاً خریدنش را غیرممکن بود، خرید. برای خریدن ساعت می‌‏بایست هشت ماه تمام تحمل می‏‌کردم و حتی يک قِران هم نمی‏‌بایستی هرز می‌‏رفت. به نظر خیلی راحت می‌‏آمد؛ آن‏قدر راحت که از خوشی قند توی دلم آب می‌‏شد و از هم‏‌اکنون ساعت را مال خود می‏‌پنداشتم.

ولی مگر جور شد؟ دو ماه گذشت، يک ریال هم که پس‏‌انداز نکردم، هيچ، چند روز هم به سر برج مانده آه در بساط نداشتم. هرچه می‏‌کردم جور نمی‏شد. ماهیانه اول که بیشترش رفت بالای تاوان شیشۀ شکسته همسایه؛ يک شوت كج از طرف من، رفتن شتاب‏زده توپ به خانه همسایه و جرینگ!…

ماه دوم هم هی خرج روی خرج آمد. از خریدن توپ و بستنی تا پنهانی رفتن به سینما و دیدن فیلم ترسناك دراکولا و خلاصه… دیناری هم برایم نماند.

مشخصات کتاب

خسرو باباخانی

نویسنده کتاب مثل دست‌های مادرم

متولد: سال 1338در تهران آثار: مثل دست های مادرم گنج قلعه ی متروک ویولون‌زن روی پل پشت دروازه های شب و... افتخارات: کتاب "بر فراز گندمزار" و مثل "دست‌های مادرم"…

مطالعه بیشتر

امیر نجفی

تصویرگر کتاب مثل دست‌های مادرم

متولد: سال 1359 در کرج امیر نجفی گرافیست خلاق مجموعه داستان سه جلدی بیزبیزپشه، روباه و سه دختر و ... است که در نشر مهرک چاپ شده است. افتخارات: شرکت…

مطالعه بیشتر
ثبت نظر

نظرات

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ورود / ثبت نام
لطفا شماره موبایل خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد