اینجا که مشهد نیست

«اینجا که مشهد نیست» داستان لطیف و زیبای یک سفر است. ماجرای کوچِ خانواده‌ای کوچک از ایل بزرگ قشقایی که دیار فارس را به مقصد سرزمین خراسان ترک می‌کنند.

شهربانو همراه همسر و پسر کوچکش ایل خود را با هدف مهاجرت کاری به مقصد مشهد ترک می‌کند. حالِ علی فرزند نوزاد آن‌ها که بیمار است طی این سفر وخیم می‌شود، اما در همان هنگام که شهربانو دیگر از همه جا ناامید شده، در رؤیایی امام رضا علیه‌السلام را می‌بیند و بعد از این اتفاق حال پسرش علی خوب می‌شود.