روح ببر هزارچم
مشخصات کتاب:
مؤلف:
محبوبه حاجی مرتضایی- سال چاپ:۱۴۰۳
- نوبت چاپ:اول
توضیحات کتاب
تپش قلبم با ضربان حرکت پاهایم یکی شده بود. نانها از دستم میریخت و جرئت نداشتم برگردم بردارمشان. راه نهر را گم کردم و تالاپ افتادم داخلش. نمیدانم چرا فکر میکردم زیگزاگی دویدن باعث میشود ببر دیرتر به من برسد! سوزش زانویم تا مغز استخوانم رفت. حتماً پوستش کنده شده بود که دستم گرمای خون را حس کرد. خودم را در دهان ببر میدیدم؛ میدیدم پنجههایش را به گلویم فشار میدهد و پارهپارهام میکند. باید میجنگیدم، که اگر نمیجنگیدم، شاید تنها چیزی که برای بابا و عیالش میماند، لنگهکفشم بود!
به خاک نهر پنجه زدم تا بپاشم به چشم ببر و کورش کنم. اگر چشمش نمیدید که نمیتوانست مرا بخورد! یک مشت دو مشت پاشیدم جلویم. مشتی دیگر برمیداشتم که دستم به چیزی خورد؛ یک تکه فلز، یک غنیمتی. به نظر نمیآمد یک چاقوی معمولی و باریک باشد؛ کلفت بود. یکدفعه یاد چاقوی بابا افتادم که همیشه همراهش بود؛ یک چاقوی سفری که از وسط تا میشد. انگار این چاقو هم همان مدلی بود. با ناخن سعی کردم چاقو را از غلافش بیرون بیاورم. نمیتوانستم. دستم میلرزید. اصلاً هر چه بود، یک جسم فلزی میتوانست به کارم بیاید و جانم را نجات بدهد. آن را بین لبم گذاشتم و دوباره پنجههایم را در خاک فرو بردم. بو و مزه فلز زنگزده توی دهانم ریخت.
مشخصات کتاب
مؤلف:
محبوبه حاجی مرتضاییمدیر هنری:
امیر نجفیطراح جلد:
زهرا سعادتویراستار:
فرزانه فخریان- سال چاپ:۱۴۰۳
- نوبت چاپ:اول
- شابک:۹۷۸-۶۲۲-۸۲۵۱-۸۸-۲
- تعداد صفحه:۲۰۰
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.