گفتگو خبرگزاری جوان با لاله جعفری نویسنده کودک و نوجوان:
رقابت نابرابر دنیای تصاویر متحرک با کتاب باعث شده کودکان بیشتر از آنکه با کتاب و شنیدن قصه مأنوس شوند با تماشای پویانماییهای تلویزیونی و سینمایی اوقات خود را سپری کنند. عقب افتادن ادبیات از پویانمایی، اگرچه تا حدی با استفاده از ادبیات اقتباسی قابل چشمپوشی است، اما دور شدن کودکان از کتاب تبعات فرهنگی برای نسل آینده به همراه خواهد داشت.
لاله جعفری، نویسنده کتاب کودک که به تازگی کتاب «گریه نکن، آقای گاو!» به قلم وی از سوی نشر مهرک به چاپ رسیده است، در گفتگو با «جوان» به اهمیت داستانگویی برای کودکان و لزوم تقویت جایگاه کتاب در مقابل انیمیشن گفته است.
ابتدا کمی درباره مجموعه جدید «گریه نکن، آقای گاو!» بگویید.این مجموعه داستان برای خردسالان نوشته شده و هر داستان آن مستقل از داستان دیگری است و شخصیتها با هم فرق میکنند. وجه مشترک داستانها تنها از نظر ساختار است که همگی از ساختار داستان خردسال تبعیت میکنند؛ حجم کم، دایره واژگان محدود و جملههای کوتاه.
والدین زیادی برای تهیه کتاب تألیفی ویژه خردسال خود با مشکل مواجهند. تولید در این زمینه کم است یا اطلاعرسانی کافی نیست؟
حدود یک دهه پیش در ایران به شکل امروز تفاوت روشنی بین کتاب کودک و خردسال وجود نداشت و داستانهایی که نوشته میشدند همه کودکانه بودند و تنها پشت جلد برخی بهطور نامحسوس گروه سنی الف درج میشد. اما بعد به تدریج جریانی شکل گرفت برای جداسازی ادبیات خردسال از کودک که مهمترینش، جلسات گروه انتشارات رشد بود که من هم حضور داشتم. مدیر جلسات خانم شکوه قاسمنیا بودند. از آن زمان شروع کردیم به نوشتن ویژه گروه خردسال تا به تدریج به یک مانیفست مشترک جهت تولید کتاب ویژه خردسال رسیدیم، چراکه استانداردها برای کودک و خردسال درهم و نیاز بود با دقت و ظرافت بیشتری برای خردسالان داستان نوشته شود. از آن زمان به بعد جریان خردسالنویسی شروع شد و حالا تعداد محصولات ویژه این گروه اصلاً کم نیست و والدین باید اطلاعات بیشتری کسب کنند.
پیشنهاد شما برای شناخته شدن این آثار چیست؟
رسانهها تبلیغات بیشتری در این زمینه داشته باشند تا محصولات بهتر معرفی شوند و مخاطب خودش را پیدا کند. همینطور خود ناشرها باید تلاش بیشتری کنند برای معرفی این محصولات و تفکیک آثار کودک از خردسال. نهادهایی مانند شورای کتاب کودک، لاکپشت پرنده، فهرست کانون پرورشی کودک و نوجوان و… لیست کتابهای خوب برای خردسالان را معرفی میکنند و والدین میتوانند با یک جستوجوی ساده با لیست این کتابها آشنا شوند.
از استانداردهای کتاب خردسال گفتید. جز کوتاه بودن قصه، جمله و دایره لغات محدود، چه ویژگیهای دیگری دارد؟
مهم است که طرح داستان پیچیدگی نداشته باشد؛ یک تم و یک موضوع. چون ذهن خردسال گنجایش فهم همزمان دو موضوع را ندارد. تعداد شخصیتهای قصه هم باید کم باشد. شخصیتهای متعدد ذهن او را گیج میکند. برای قصه سراغ حیوانات و اشیایی برویم که خردسال، ما به ازای آن را دور و بر خود میبیند، چراکه برای فهم قصه باید تجربه قبلی داشته باشد، در غیر این صورت نمیتواند تصویرسازی ذهنی کند.
با این حساب نمیتوان خیلی از حیوانات و جانوران را برای کودکان شهرنشین استفاده کرد؛ مانند هزارپا.
جانورانی مانند هزارپا را اطراف خود ندیدهاند، اما در کارتونها تماشا کردهاند که این خودش نوعی تجربه محسوب میشود. هرچند بهتر است برای خلق شخصیت از طبیعت اطراف او استفاده کنیم تا بهتر برایش قابل لمس باشد.
برای محتوا چه چارچوبهایی وجود دارد؟ چون آنچه او امروز و در اولین برخوردهای خود با دنیا دریافت میکند، تأثیر زیادی در ساخته شدن شخصیتش دارد.
یک بخش محتوا، مطالب آموزشی است که البته خیلی ظریف مطرح میشود، چراکه گفتن مستقیم برای خردسالان مانند سم است. هدف از محتوای آموزشی آگاهیبخشی به خردسال و رشد مهارتهای فردی و اجتماعی اوست. کجا از خودش مراقبت کند، کجا فرار کند و کجا دفاع کند. در برخی قصهها هم باز به شکل غیرمستقیم مسائل اخلاقی آموزش داده میشود؛ مهربانی، دوستی، کمک به دیگران و…. در این محتوا سعی بر این است که کودک انواع عواطف خود را بشناسد و بتواند به نحو صحیح ابراز و آنها را مدیریت کند، با یاد گرفتن این مهارتهای اجتماعی کمکم میتواند در آینده گرههای به وجود آمده بین خودش و همسالان را مدیریت کند. ارتباط بهتری با اطرافیان بگیرد و جهان صلحآمیزی در قلب و وجودش پرورش پیدا میکند.
نکتهای گفتید درباره نوشتن از دنیایی که کودک آن را تجربه میکند و این تجربه از طریق تماشای انیمیشن هم اتفاق میافتد. امروز در دنیایی هستیم که انواع و اقسام انیمیشنها با شگفتیهای فراوان در دسترس بچههاست. آنقدر خوش آب و رنگ که ممکن است جذابیت کتاب را برایشان کم کند.
نویسندههای این قشر به این نکته توجه میکنند؟
بله از دغدغههای ما نویسندههاست. ما باید به عنوان نویسنده شناخت خوب و کاملی از ابزارها و محتواهایی داشته باشیم که در اختیار بچههاست. اگر از انیمیشنهای روز، بازیها و… مطلع نباشیم با محتواهایی که برای کودکان تولید میشود، نمیتوانیم اثری تولید کنیم که یک گام جلوتر و برای بچهها جذاب باشد. نکته مهم هم تبلیغات در رسانه است که در آگهیهای تلویزیون نمیبینیم حرفی از کتاب کودک و ادبیات باشد تا بچهها به این سمت سوق پیدا کنند. از رسانه که بگذریم و بگوییم تلویزیون به عنوان مهمترین رسانه در دسترس بچهها هیچ مسئولیتی ندارد، به وظیفه والدین میرسیم. والدین نباید تمام مسئولیت تربیت را به رسانه یا مدرسه واگذار کنند. والد و مربی میتوانند محدودیتهایی برای بچهها ایجاد کنند تا هیچ محتوایی زودتر از زمانی که باید به بچه نرسد. از سوی دیگر سراغ گزینههای جایگزین بروند، لیست کتابهای خوب را استخراج کنند و با هنر قصهگویی یا اجرای نمایشی قصهها، محتوا را برایشان جذاب کنند. ما نویسندهها هم باید به دنبال شگفتیسازی برویم، چون بچهها عاشق شگفتی هستند و وقت تماشای انیمیشن مرتب تعجب میکنند و واکنش نشان میدهند و ما باید این شگفتی را در نوع خودش در بستر ادبیات و قصه ایجاد کنیم.
مطالب مرتبط
1403-07-21
1403-07-17
1403-07-09
1403-07-09
ثبت نظر
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.