به گزارش مهرک و به نقل از هنر آنلاین، نشر «مهرک با ادب» (بخش کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر) دستاندرکاران سختگیری در تولید محتوا و تصویرگری دارد که همواره کیفیت آثار تولیدی برایشان بسیار با اهمیت بوده؛ شاهد مثال این مطلب این است که تعداد کتابهای چاپ شده توسط مهرک، از ابتدای سال ۱۴۰۲ تاکنون ۶ عنوان و از شروع ۱۴۰۰ تا امروز کمتر از ۵۰ عنوان بوده است. البته به اذعان مدیر این نشر، توزیع و معرفی کتابها در این نشر نیاز به تقویت دارد. خانم سمانه سادات حسینی مدیر نشر مهرک با ادب در گفتگو با هنرآنلاین به سوالاتی درباره این نشر و همچنین سایر مشکلات و مسائل نشر به خصوص در گونه کتابهای کودک و نوجوان پاسخ دادند.
مشروح این گفتگو به این شرح است:
نشر “مهرک با ادب” به چه منظور و طی چه فرایندی راهاندازی شد؟
از همان ابتدا که سوره مهر فعالیت خود را شروع کرده است، برای سنین مختلف، کتاب تولید کرده و همچنین کتاب کودک و نوجوان هم چاپ کرده است و اینگونه نبوده که فقط کتاب بزرگسال منتشر کند. البته به تدریج تعداد کتابهای بخش بزرگسال، بیشتر شد.
برای اینکه بخش کتاب کودک و نوجوان فعالیتش را شروع کند، بایستی قواعد کتاب نویسی متناسب با این سنین با دقت در نظر گرفته شود. سبک تصویرگریها، گرافیک کار، سایز کتاب و کاغذی که مخصوص کودک و نوجوان مورد استفاده قرار میگیرد، مدل خاص خود را دارد. از سال 97 سوره مهر برند مهرک را ایجاد و این نشان را برای کتابهای کودک و نوجوان خودش انتخاب کرد و به صورت تخصصی روی این موضوع کار کرد تا کتابهای تولیدی کیفیت لازم را دارا باشند. در این مدت با توجه به این که بخش تولید اثر به شکل متفاوت آغاز کرده بود، اما نتوانسته بود به اهداف مورد نظر دست یابد؛ شاید به این جهت که همچنان در بخش محتوا این آب از یک چشمه جریان داشت. یعنی اینطور نبود که تیم تخصصی کودک و نوجوان در نشر سوره مهر فعال باشد. سال 1400 بود که این نشر، بخش محتوا و هر آنچه که به کودک و نوجوان مربوط میشد را از بخش بزرگسال «سوره مهر» تفکیک کرد. در نهایت تابستان امسال نشان «مهرک» ثبت رسمی شد و تمام مولفههایی که مربوط به کودک و نوجوان بود به شکل مستقل کار را پیش بردند. مدل انتخاب ، مدل سفارش و سایر بخشهای تولید کتاب اکنون به شکل ویژه برای کودک و نوجوان کار میشود. ما حتی به شکل تخصصی در بخش خردسال هم ورود نکردیم و در رده سنی کودک و نوجوان بیشترین تولید را داریم.
واکنش مخاطبین نسبت به کتابهای نشر مهرک چطور بوده است؟ و علاقهمندان به کتاب از چه طریقی میتوانند کتابهای نشر «مهرک» را تهیه کنند؟
اخیرا تلاش کردهایم برای کتابهایی که منتشر شده، از یک یا چند منتقد کتاب بخواهیم که نظرشان را در مورد این آثار بنویسند. البته به تدریج این کار را نیز برای کتابهای قدیمی انجام میدهیم. ولی با توجه به تعداد زیاد کتابها ما فقط توانستیم یک دور تمام کتابها را پایش کنیم یعنی فقط نظر یک منتقد را دربارۀ یک کتاب داشته باشیم. اما در حال حاضر نظر چند منتقد را دربارۀ یک کتاب داریم. سعی ما بر این است تا چند ماه بعد از انتشار کتاب، جلسه نقد و بررسی برای آن کتاب برگزار کنیم و درخواست ما از منتقدین این است که نکات مثبت و منفی کتابها را به ما بگویند، از این جهت که درخیلی از موقعیتها و در نشست منتقد با نویسنده، منتقد به دلیل برخی ملاحظات از ضعفهای موجود در کتابها صحبت نمیکند. با این تدبیر میتوانیم نظر متخصصها در خصوص کتابهای مختلف را داشته باشیم. الحمدالله تا کنون مخاطبین از کتب راضی بودهاند و ما نتیجه سختگیری که در مسیر تولید کتاب داشتهایم، بعد از تولید و در بین نظرات کتابخوانان دیدهایم.
البته درباره نظر مخاطب عام و واکنش آنها به آثار مختلف نیاز به زمان بیشتری برای ارزیابی داریم؛ زیرا واکنش تمام مخاطبین وابسته به دسترسی آنها به کتاب است یعنی اگر دسترسی وسیعی نسبت به یک کتاب وجود داشته باشد اما مخاطب آن را انتخاب و خرید نکند این یعنی کتاب مورد استقبال قرار نگرفته است. ولی زمانی که دسترسیها محدود است و افراد کمی قدرت انتخاب اثر را دارند، شما نمیتوانید راجع به میزان استقبال مخاطب عام از آثار یک نظر دقیق را استنتاج کنید و به یک نتیجه واحد برسید. از این جهت که این آثار در دسترس نبوده است که انتخاب شود. یکی از نقاط ضعف نشر «مهرک» عدم دسترسی مناسب به کتابهای این نشر نوپا است. درکتابفروشیهای محدودی کتابهایمان را عرضه میکنیم و میتوان گفت حداکثر 10 کتابفروشی کتابهای ما را عرضه میکنند. همچنین در سایت مهرک نیز فروش داریم. به طور مثال کتاب «هومان» کتابی است که به هر کسی معرفی شده، آن را خوانده و نسبت به آن واکنش مثبتی داشته است. بدون استثنا من تا الان هیچ واکنش منفی از خوانندگان این کتاب نگرفتهام. همچنین والدین و متخصصین نظرشان مثبت بوده است؛ اما در عین حال در طی این 6 ماهی که این کتاب در پنج نوبت منتشر شده، یک چاپ آن هم تمام نشده است و دلیل آن هم دسترسی ضعیف که در معرض مخاطبین کتاب قرار نمیگیرد و با این شرایط در مورد واکنش مخاطبین نمیتوان نظر داد.
مجموعۀ “کتاب عقیق” که شامل کتاب “کوهیار”، “شهر خنده”، “مرگ بر مدرسه” و بخشهای دیگر است، برای اولین بار در نمایشگاه کتاب عرضه شد و در همان عرضه اولیه آن مجموعه، استقبال بسیار خوبی داشت. ما کتابها را به نمایشگاه وارد کردیم بدون اینکه از قبل کوچکترین معرفی دربارۀ کتابها داشته باشیم و کسی منتظر این کتابها نبود. این را بابت افتخارش نمیگویم، میدانم این ضعف است ولی با این حال واقعیت این است که کسی منتظر این کتابها نبود اما هر کسی به غرفه ما وارد میشد، این کتابها را ورق میزد و یکی از آنها را انتخاب میکرد و دوستش داشت. خیلی از کتابهای نوجوان ما مورد انتخاب واقع میشد و نیازی به معرفی کلی از کتابها نبود. همین که موضوع کتاب را متوجه میشدند آن کتاب را انتخاب میکردند چون کتابها در معرض انتخاب قرار گرفته بودند. پس نمیتوان گفت کتابی که خریداری نشده یا چاپش تمام نشده کتاب بدی است. و این را هم نمیتوان گفت که به طور مثال فلان نشر چاپ یک کتابش پنج ماه است تمام شده و برای شما این اتفاق نیافتاده پس کتاب آنها بهتر است و اثر شما ضعیف. یک مولفه مهم در عرضه کتاب چرخه توزیع و تبلیغ کتاب است و که متأسفانه ما در آن بسیار ضعف داریم و کتابها آن طوری که شایسته است معرفی نمیشوند.
آیا نشر «مهرک» قصد دارد برای سلیقه های مختلف در بین سنین کودک و نوجوان اثر تولید کند؟ در تولید محتوا سیاست ویژه در این نشر وجود دارد؟
در مورد اینکه ما رویکرد خاصی در محتوا داریم، یعنی ما حتما میخواهیم یک مفهوم خاصی یا یک تفکر مشخصی را به مخاطب خودمان انتقال دهیم، به این صورت که ما مخاطب خودمان را کودک و نوجوان ایرانی میبینیم و ما برای ایرانیان مینویسیم. ما تمام تلاشمان میکنیم که در تمام کتابها رنگ و بوی ایرانی دیده شود و این موضوع برای ما مهم است. از وقتی که به صورت جدی فعالیت خودمان را شروع کردیم، هیچ نوع کتاب ترجمهای را انتخاب نکردیم. به نظرم در بازار، کتاب ترجمهای به اندازه کافی وجود دارد. برای یک ناشر کتاب ترجمه یک حاشیه سود امن است، بابت این که نوشته، تصویر، جوایز، نقد و بازخوردهایش مشخص است و به طور کلی در مورد آنها آگاهی دارد و با آگهی کامل این کتاب را انتخاب میکند و آن را ترجمه و منتشر میکند. در صورتی که شما در کتاب تألیفی این موضوع را نمیبینید. تولید کتاب تألیفی جسارت بالایی میخواهد؛ ولی همچنان انتخاب ما تألیف است چون به اندازه کافی کتاب ترجمهای در بازار نشر وجود دارد.
البته این گونه نیست که باور خاصی را به مخاطب تحمیل کنیم و شما با مرور کتابها میتوانید صدق گزاره گفته شده را تایید کنید. هر کتاب یک رویکرد و محتوایی دارد بر اساس نیازهای کودک و نوجوان و یک مطلب مستقلی را ارائه میدهد. کتابها اینگونه نیستند که بگویند توِ مخاطب حتما به این نقطه برسی و حتما این ایدئولوژی در ذهنت پررنگ بشود و حتما این تفکر در تو رشد پیدا کند. البته سعی ما این است که هر محتوایی که به به لحاظ فرهنگی مضر باشد در آثار ما موجود نباشد. فرهنگ ایرانی و اسلامی برای ما خیلی اهمیت دارد و ما از چاپ مطالبی که اشاعهدهنده و ترغیبکننده به یک رفتار یا تفکر اشتباه باشد، ما پرهیز میکنیم. ولی اینکه حتما همه کتابها ما را به فلان نقطه برساند، نه اینطور نیست. کتابهای منتشر شده این قابلیت را دارند که آدم ورق بزند و قضاوتشان کند و ببیند شرایط به چه صورت است.
این نکته قابل ذکر است که چاپ کتاب با موضوعات تاریخی که بتواند به اصطلاح بینش تاریخی مخاطب را افزایش دهد حتما در دستور کار انتشارمان قرار دارد؛ مانند مجموعۀ «سرگذشت استعمار».
بینش تاریخی یعنی چه؟
بینش تاریخی اصلا مربوط به تاریخ نیست، مربوط به گذشته نیست. بینش تاریخی یک سبکی از نگاه و یک سبکی از تفکر است که باعث میشود شما از اتفاقات گذشته، شرایط حال را درک و آینده را پیشبینی کنید. به خاطر اینکه خیلی از مفاهیمی که در دنیا اتفاق میافتد، مفاهیم تکراری هستند. پیشامدی رخ میدهد و شکل جدیدی دارد، لباسی که میپوشد جدید است ولی مغزش و مفهومش در خیلی از مواقع یکسان است و شما وقتی که با آن بینش تاریخی روشن با این قضیه مواجهه میشوید، مدل تصمیمگیری، مدل درک و فهم شما ارتقا پیدا میکند. بنابراین هر چیزی که به بینش تاریخی برگردد برای ما قابل ارزش است.
یک مدلی از بینش تاریخی را شما میتوانید در کتاب «سرگذشت استعمار» ببینید و خیلی مدلهای متفاوت دیگر نیز در سایر آثار تولیدی وجود دارد. یک وجهی از بینش تاریخ این است که شما گذشته دنیا را شعار زده نبینید و واقعی ببینید، و نگاهتان این نباشد که همه بد یا خوب هستند. وقتی واقعی نگاه کنید درک شما از مسئله متفاوت میشود، بنابراین حلِ مسئله شما هم ارتقا پیدا میکند. پس برای همین است که بینش تاریخی برای ما اهمیت دارد. ما داشتن یک خانواده در کتاب برایمان اهمیت دارد، اینکه الگوهای رفتاری متفاوتی را در کتابها ببینیم، مدلهای متفاوتی از کنشگریها را در کتابها داشته باشیم برایمان اهمیت دارد.
ما مجموعۀ کتابهای نوجوانی که امسال منتشر کردیم، مجموعۀ «عقیق» بود، «کوهیار»، «به من بگو قارتال»، «شهر خنده»، «هومان»، «مرگ بر مدرسه»، «بزرگترین امتحان قرن» این چند تا کتابهای نوجوان هر کدامشان در فضاهای متفاوتی هستند. یکی پاد آرمانشهر است. یکی زندگی بسیار رئال و معمولی و یکی در دنیای فانتزی و تخیلی. خوب اینطور نیست که همه آنها در یک سطح باشند یا همه آنها یک هدف را مورد توجه قرار دهند. اما برای ما در همه این کتابها این موضوع اهمیت داشته که ادبیات سالم و درستی داشته باشند و همچنین حاوی مفهوم آسیبزنندهای نباشند. در کتابهای کودک ما هم اینگونه است، در این دسته از کتب هم تا آنجایی که بتوانیم سعی میکنیم، که اگر کتابی در حال تصویرگری است مخاطب کودک، تصویر را پیرامون خودش ببیند. شما چند تا مکان یا پارک در تهران و شهرهای مختلف دیدهاید که زمین شنی داشته باشد و بچهها در آن بازی کنند؟ اگر در کتابی که برای کودک تصویرگری میشود، که بچهها در حال بازی در زمین شنیِ یک پارک هستند این چقدر با زندگی زیستِ این کودک همخوانی دارد؟ اصلا ممکن است این را در زندگیشان تجربه نکرده باشد. حداقل به طور اطمینان تجربه معمولش نمیتواند باشد، میتواند کنار ساحل این تجربه را داشته باشد اما در زندگی معمولی آن بچه، این تجربهاش نیست. ما مثلا این نکته را در کار میبینیم و ترجیح میدهیم تصویرگر ایرانی ما بیاید (از تصویرگرهای ایرانی در کارهایمان کمک میگیریم) از نمادهای زندگی ایرانی استفاده کند. در جاهای مختلف این نماد مشخص باشد، این خانه در شمال ایران است، این یک خانه شمالی یا بلوچی است. یک چیز از این دست موضوع را بچه در زندگی زیستش ببیند و بتواند با این کتاب یک ارتباط عمیقتری برقرار کند.
حمایت نهادهای دولتی چقدر برای مهرک اثر بخش بوده است؟
جریان زندگی یک نشر با حمایت اتفاق نمیافتد و صرفا با حمایت یک چرخه زندگی در نشر رخ نمیدهد. برخی نهادها وظیفه دارند که آثار خوب حمایت کنند؛ نهادهایی مثل نهاد کتابخانهها، وزارت فرهنگ و دیگر نهادهای مرتبط با کتاب که یکی از وظایف آنها این است که کتاب خوب را به سهولت در دسترس و معرض مخاطبین قرار دهد. نهاد کتابخانهها یکی از وظایفش این است که کتابهای خوب را برای کتابخانهها تهیه کند تا افراد راحتتر به کتابها دسترسی داشته باشند. اگر اشتباه نکنم وزارت فرهنگ و ارشاد وظیفه دارد که چندین جلد از یک کتاب تازه منتشر شده را خریداری کند.
سیاست خرید کتاب نهاهای دولتی در قبال نشر «مهرک» چگونه است؟
بستگی دارد، به طور مثال کتابی که صاحب جایزه شود یا کتاب سال شود، بله خریداری میکند. ولی لزوما این اتفاق برای همه کتابها نمیافتد. تا جایی که من اطلاع دارم از همه کتابها چند جلدی را تهیه میکنند که کتاب را در کتابخانهها داشته باشند. غیر از آن که خود ناشر هم وظیفه دارد که چند جلد از کتاب را در اختیارشان قرار دهد، غیر از این مورد برای خیلی از کتابها حداقل خرید اتفاق میافتد.
این حمایتها هیچکدام باعث نمیشود یک نشر، جریان پویایی در نشر داشته باشد. لازم است مخاطبش آن کتابها را انتخاب کند و در سبد کالایش قرار دهد. نشری که فقط با حمایتهای متفاوت شروع به کار کند، خیلی سریع نقطه پایان خودش را میبیند. کتابها را آدمها باید انتخاب بکنند و در سبد کالایشان قرار دهند.
حمایتهای دولتی در کوتاه مدت برای بعضی از کتابها شاید اندکی موثر باشد و مانند یک مُسکن عمل میکند. ولی در بلند مدت برای یک نشر به نظر من اصلا موثر نیست. نگاه دیگری هم باید به کتابها داشته باشیم، غیر از چرخش مالی انتشارات، یک کتاب وقتی زنده است که دست مخاطب اصلی خودش باشد و مخاطب اصلی همان کتابی که خودش انتخاب کرده است را مطالعه میکند.
ممکن است نهادی چند جلد از کتابی را خریداری کند و به صورت رایگان پخش کند ولی در نهایت این باعث زنده بودن آن کتاب نمیشود. البته این خرید هم برای یک یا دو کتاب اتفاق میافتد. 10 جلد کتاب، 20 جلد کتاب یا صد جلد کتاب و تعدادش هم هرچقدر زیاد باشد، خیلی مقطعی است. اینها چیزی را زنده نمیکند و آن چرخه واقعی مالی باید کاملا درست باشد یعنی این که آدمها تک تک، دانه دانه بیایند و آن کتاب را بخرند، چون به این شکل کتاب خوانده میشود و به باعث میشود آن نشر زنده بماند.
آیا پویشهای کتابخوانی بر رونق فروش محصولات نشر شما تاثیرگزار بوده است؟
پویش کتابخوانی هم موقتی و مُسکنی با تاثیرگزاری کوتاه مدت است. بودن این پویشها خوب است و ما ناشرین همه دوست داریم کتابهایمان معرفی شود. راههای مختلفی برای معرفی کتاب وجود دارد که یک راه آن برگزاری پویشهای کتابخوانی است. به طور کلی ترویج کتابخوانی عملی مثبت است خواه به واسطه اهدای جایزه باشد یا ترغیب کردن مخاطبین در اشکال مختلف به مطالعه کتاب، که در پی آن مفاهیم عرضه شده در کتاب دیده شود و در جان مخاطب بنشیند. این پویشها تعاملات را زنده نگهمیدارد. اما با این پویشها یک نشر نمیتواند چرخه مالی خودش را با ثبات کند. به عنوان مثال برای چاپ اول چند کتاب در سوره مهر پویش برگزار میشود؟ پس به طور یقین نمیتوان برای همه کتابها پویشی برگزار کرد. مشخص است برای یک صدم یا یک دویستم کتابهای منتشر شده، پویش برگزار میشود.
برای اینکه کتابها توسط مردم خریداری شود نیاز است که خود مردم به این آگاهی برسند و متوجه شوند که کتاب برای زندگیشان مفید است و کتاب را خریداری کنند. اگر فردی یک بار لذت واقعی خواندن یک کتاب را بچشد آن شخص همیشه کتابخوان باقی میماند حتی بعد از آن صد کتاب با کیفیت پایین را بخواند. به همین جهت است که مطالعه کتاب در کودک و نوجوان به این اندازه اهمیت دارد؛ اگر در این سنین لذت مطالعه درک شود فرد همواره به سمت کتاب گرایش دارد. اهمیت لذت کتاب خواندن از کاربرد کتاب بیشتر است. از این روست که یک کتاب در هر سطحی از ادبیات باشد اهمیت پیدا میکند. کتابهای تاثیرگزار بر روی افراد مختلف کتابهای شعاری که فرد را به اموری امر و نهی کنند، نیستند؛ کتابهای تاثیرگزاری کتابهایی است که بر زندگی افراد تاثیر گذاشته و این کتابها حاوی کیفیت ادبی بسیار خوبی است. برای به وجود آمدن این شرایط افراد باید در معرض کتاب خوب قرار بگیرند.
پس باید با وسواس بیشتری به مردم کتاب معرفی شود؟
بهتر است کتابهای خوب به درستی و با رعایتهای استاندارهای لازم معرفی شوند و منبعی که آن کتاب را معرفی میکند، منبعی جامع با رویکردی روشن باشد. یعنی هر جایی اگر دارد یک لیست از کتابها را معرفی میکند دلیلی برای خودش داشته باشد مثلا اگر کتاب این را داشته باشد این امتیاز را میدهم، اگر محتوای خاصی را آورده باشد این امتیاز و بعد مجموعه امتیازها لحاظ شده و در آخر عناوین برگزیده معرفی شود. همه جای دنیا به این شکل است. اگر دلیلهای انتخاب شفاف و درست باشد و سالهای متمادی به آن پایبند باشند و تحت تاثیر اتفاقات متفاوت قرار نگیرد، به تدریج موجب جلب اطمینان مخاطب میشود. شاید برای ناشر معرفی لیست کتاب خوب از هر چیز دیگر با ارزشتر باشد. به طور مثال لیستی از کتابهای منتخب وجود دارد که کتابداران آمریکا آن را انتخاب میکنند. وقتی کتابی در آن لیست قرار میگیرد خیلی پر فروش میشود. آنها نمیخرند که به دست مردم برسانند، آنها صرفا کتابها را معرفی میکنند. آن لیست برای مخاطب آمریکایی معتبر است. در کشور ما جاهای مختلفی است که کتابهای منتخب خودشان را ارائه میدهند. ما در این بحث بخشهای مختلفی مثل کتاب لاکپشتپرنده، کتاب سال فجر،شورای کتاب کودک و جایزه جلال را در کشور داریم. اگر این موضوع باعث اعتماد شود خیلی صاحب ارزش است. ولی عموم مخاطبین هم عناوین مطرح شده و جوایز را اصلا نمیشناسند و مشخص نیست چرا این کتابها انتخاب شدهاند. چون معیارهای انتخاب کتاب مدام در حال تغییر است، اعتماد لازم شکل نمیگیرد.
اگر این گروهها رویکرد درستی هم داشته باشند هنوز عمومیسازی نشدهاند. نشر مهرک بعضی کتابهایش چهار تا لاکپشت پرنده دارد و خیلی ها از ما میپرسند این چیست و مخاطب نمیداند این کتاب با چه معیاری این جایزه را دریافت کرده است. با این حال که معیار یک موضوع کاملا تخصصی است ولی مخاطب آن جایزه را نمیشناسد و از اثرگذاریش بر شناخت کتاب کم میکند. مشکل دیگر این است که رویکردها فرد محور است و با تغییر یک مدیر، رویکرد این جوایزها هم تغییر میکند.
مسئله و مشکل اصلی ناشرین و به خصوص نشر مهرک چیست؟
از مشکلاتمان در معرفی و توزیع کتاب برایتان گفتم که مشکل اصلی نشر مهرک است. مسئله دیگر کتاب تألیفی است که در این زمینه کار کردن بسیار سخت است. به خاطر اینکه نویسنده و تصویرگر متبحر در این زمینه بسیار کم است. ولی این مشکل باعث توقف ما نشده است.
موضوع دیگر تغییر یا حذف محتوای کتابها است. در کتابهای مختلف اعم از ترجمه و تألیف ممیزیهای بسیاری لحاظ میشود. ولی نکتهای که وجود دارد این است که ما خودمان در محتوای کتاب بسیار سختگیر هستیم. بعضی اوقات در مورد کتابهای نوجوان، ما این مشکل را داریم که که محتوای کتاب از نمادهای زندگی ما دور است و نمیشود در کتابهای نوجوان آورد و این نویسندهها را اذیت میکند و این باز هم روشن، مشخص شده و پذیرفته شده است. با کسی که از اول به شما گفته است این پنج تا اِلمان را در کتابت نباید بیاوری و من هم شاید با چهار تا از آنها مخالف باشم و نظرم این باشد که این محدویتها نباید باشد اما وقتی این اِلمانها را به روشنی برای شما تعریف کنند؛ این اتفاق حداقل مشکلات حرفهای کار را کم میکنند. من ترجیح میدهم این ممیزیها به روز شود. هر چند وقت یکبار جمعی کارشناس بنشینند و این امر رقم بخورد. ولی باز هم این موضوع هم ما را متوقف نمیکند.
بعضی از کشورهای دنیا ممیزی ندارند، یعنی اینکه شما کتابتان را بخواهید چاپ کنید نیاز به مجوز ندارید اما بعضی از کتابها اجازه قرار گرفتن در ویترین را پیدا نمیکنند و محدودیتی دارد و ناظر اجازه تبلیغ کتاب را نمیدهد و دسترسی کتابها را در فلان جا محدود میکند.
اینکه ما برای کتابهای کودک و نوجوانمان ممیزی داشته باشیم، من میپسندم. من فکر میکنم بعضی موارد را باید مراقبت کرد به خصوص با توجه به مدلی که وجود دارد، مدلی که انتخابها با یک آشفته بازاری مواجه است یعنی به طور مثال روانشناسی که الان فلان حرف را میزند و پنج سال بعد نقضش میکنند و میگویند حالا باید فلان کار را انجام دهید. این آشفتگیها وجود دارد و باید برای کتابهای کودک و نوجوان دقت لازم را داشت و حدودش هم مهم است که تا چه حدی این ممیزیها باید اتفاق بیفتد و من با حدودش مشکل دارم و به نظرم بعضی از ممیزیها بسیار سختگیرانه است و بهتر است نباشد. ولی در کل این که اصلا ممیزی نباشد، مخالفم. بودنش لازم است. یک مشکل دیگر مسئله تامین کاغذ است که تهیه آن برای همه ناشرین سخت و قیمت آن نیز گران است که باعث بیشتر شدن قیمت کتاب و در نتیجه حذف شدن آن از سبد کالایی خانوار میشود.
اخیرا اتفاقات مثبتی در زمینه خودکفایی کاغذ افتاده است و خبر آن در رسانهها اعلام شد. این اتفاق چه تاثیری در وضعیت نشر خواهد داشت؟
شما میدانید که صنعت کاغذ بسیار صنعتآلوده کنندهای است که آب را آلوده میکند و این در صورتی است که کشور ما سرزمین کم آبی است. لزوما این که ما به در تولید هر محصولی به خودکفایی برسیم و هر چه را که لازم داریم در کشور تهیه کنیم، نشانه مثبتی نیست. یک زمانی شما میگویید کاغذ صنعت آلودهکنندهای است و به طبیعت آسیب میزند پس من کاغذ تولید نمیکنم و هر چقدر خواستم آن را وارد میکنم. وقتی این کار را انجام میدهید مرتکب یک اشتباه بزرگی میشوید و خودتان را به شدت وابسته میکنید، بنابراین تحت این موضوع توسط دیگران اذیت میشوید.
ممکن است که ما این توانایی را دارا باشیم که بتوانیم در حجم بالا کاغذ تهیه کنیم و حتما هم کاغذ تولیدی دارای کیفیت بالا باشند. لزوما به خودکفایی رسیدن صاحب معنا نیست. این اتفاق مثبتی است که ما در تهیه کاغذ با کیفیت بالا به مهارت برسیم. در این حالت دیگر تحریمها ما را آزار نمیدهد. ولی اگر کاغذها بیکیفیت باشد و صرفا بخواهیم از سازنده آن حمایت کنیم و واردات متوقف شود، این کار اشتباهی است. مسیر تهیه کاغذ باید به گونهای باشد که ما وابسته به سایر کشورها نباشیم و در کشورمان رقابت وجود داشته باشد. حتی باید فناوری و تکنولوژی خودمان را در این زمینه بالا ببریم تا بتوانیم بهترین کاغذ را تولید کنیم.
آینده «مهرک» را چگونه میبینید؟
من و گروه همکارانمان هر روزی که وارد نشر میشویم همه تلاش خود را به کار میبندیم تا بهترین عملکردمان را داشته باشیم و تلاش میکنیم تا آخرین روزی که حضور داریم چنین باشد. ولی اینکه دقیقا آیندهاش کجاست، آینده مهرک به مولفهها و شاخصهای متعددی وابسته است. بسیاری از کسانی که مهرک با آنها همکاری میکند به صورت موقت و آزادکار هستند و تک کتاب کار میکنند. بنابراین حال و هوای جامعه و اتفاقاتی که در بستر جامعه رخ میدهد تاثیرگزار است و تاثیر مستقیمی را بر روی این آدمها دارد و با توجه به این که نشر ما نشر تألیفی است در نهایت بازتاب مخاطب بر روی آثار را به سرعت میبینیم. بنابراین خیلی از پیشبینیهای ما در مورد فلان کتاب و فلان تصویر درست محقق نمیشود. در این راستا با تجارب متعددی روبرو شدهایم؛ به طور مثال یک کاری که حداکثر یک ماه الی دو ماه ممکن بود از ما زمان ببرد به هشت الی نه ماه به طول انجامید. پس نمیتوان پیشبینی دقیقی از آینده کنیم. تمام تلاشمان این است تا روی تمام ملاکهایی که برای خودمان در نظر گرفتهایم بایستیم. مدیر محتوایی ما در مذاکره با نویسندگان از ملاکهای نشر صحبت میکند و این ملاک تنها عدم تضاد با فرهنگی اسلامی ایرانی است. معیار عجیب و غریبی نیست و سعیمان را میکنیم که رعایتش کنیم که هم کتاب محتوای سلامتی را ارائه دهد و هم ادبیات خوب و قوی داشته باشد. کنار این ما باید از نویسندگان هم حمایت کنیم و آن طور نیست که یک کتاب باید 90 به بالا امتیاز بیاورد. آن حمایت باعث میشود که ما کتابهای خوب و عالی را انتخاب کنیم. در ابتدای فعالیت مهرک، سعی ما فقط بر انتخاب کتابهای عالی بود ولی در عمل دیدیم هیچ محتوایی انتخاب نمیشود. ما تمام تلاشمان را میکنیم که نویسنده، تصویرگر و خواننده هم از کتاب خوششان بیاید.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
1403-07-21
1403-07-17
1403-07-09
1403-07-09
ثبت نظر
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.