به گزارش مهرک به نقل از خبرگزاری ایبنا؛ مهدی میرکیایی، نویسنده، پژوهشگر و استاد تاریخ، در نشستی گفتوگومحور با نوجوانان به پرسشهای نوجوانان درباره تاریخ، مجموعه «سرگذشت استعمار» و موضوع استعمار پاسخ داد.
میرکیایی درباره کار پژوهشیای که پشتوانه مستند مجموعه «سرگذشت استعمار» است، گفت: این آثار طی مطالعه منابع در سالیان طولانی نوشته شدهاند. من سالها با کتابهای تاریخ سروکار داشته و با آنها مأنوس بودهام. تألیف این مجموعه نیز ۶ سال طول کشید: از پاییز ۹۰ تا بهار ۹۶.
وی درباره تعداد جلدهای این مجموعه افزود: قرار بود «سرگذشت استعمار» ۲۵ جلد باشد؛ ولی بنا به درخواست ناشر، خلاصهتر و ۱۵ جلد شد.
این نویسنده در پاسخ به این سؤال که چرا در جلد ۱۵ گفته است «ماجرا ادامه دارد…» بیان کرد: چون استعمار هنوز ادامه دارد و بردهداری فقط شکل عوض کرده است.
این نویسنده خبر از نگارش مجموعه تاریخی دیگری نیز داد: مجموعه دیگری که در دست نگارش دارم به ریشهیابی عقبماندگی کشورها از انقلاب صنعتی تا کنون میپردازد؛ اینکه چه عواملی باعث پیشرفت و عقبماندگی کشورها شده است.
وی افزود: در مجموعه «تاریخ توسعه و عقبماندگی کشورها» که نگارش آن را شروع کردهام و احتمالا ۱۲ جلد شود، به استعمار نو خواهم پرداخت.
مهدی میرکیایی درباره درست و غلط بودن روایتهای تاریخی اینطور توضیح داد: بحث درست و غلطی در میان نیست؛ چون هر کسی که تاریخ را مینویسد، دست به گزینش انبوهی از اطلاعات میزند و در اثرش میآورد. هیچ گریزی از این ماجرا نیست. همه مورخان دست به گزینش میزنند. بسته به ذائقه و دیدگاه مورخ، روایت تاریخی فرق میکند؛ اما یک نکته هست که مورخ باید رعایت کند و آن این است که در آغاز اثر بگوید دیدگاهش چیست.
این نویسنده که سابقه داستاننویسی هم دارد راجعبه خوانش راحت این مجموعه و استفاده کردن یا نکردن از عناصر داستاننویسی در اثر گفت: من داستاننویس هم هستم و سعی کردم از تکنیکهای روایی برای روایت تاریخ استفاده کنم تا اثری نوشته شود که جاذبه داشته باشد؛ ولی این تکنیکها به هیچوجه به اطلاعات تاریخی لطمه نزده است.
وی افزود: وقتی برای مخاطب عموم چه نوجوان و چه بزرگسال تاریخنگاری میکنید، باید به میل آنها توجه کنید که بین تاریخ و داستان (که در لغت انگلیسی شبیه به هم نوشته میشوند) تفاوت چندانی قائل نیستند. بنابراین باید از این میل استفاده کرد تا آن مخاطب را جذب کرد. مخاطب نوجوان امروز فرق میکند؛ چرا که قالبهایی که او با آن مواجه میشود متفاوت شدهاند و مخاطبی گریزپا و تنگحوصله شده است و اگر بخواهد برای مدت طولانی پای کتاب بماند ممکن است حوصلهاش سر برود. پس باید جذابتر و متنوعتر کتاب نوشت. ما امروزه مخاطب را با هزار ترفند پای اثر نگه میداریم.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به اینکه هیچ روایتی نیست که فاقد تحلیل باشد، بیان کرد: چیدن حوادث کنار هم و ارائه به مخاطب، همان تحلیل مورخ است و او خواسته روایتی خاص را در ذهن مخاطبش قرار دهد. در روایت این مجموعه نیز من اعتقادی داشتم که پدیده بسیار نافرخنده استعمار بخشی محصول یورش کشورهای اروپایی بود و بخشی هم محصول حکومتهای خود کشورهای جهانسوم؛ یعنی استعمار خارجی و استبداد داخلی همسو با هم کشورها را به ویرانی کشاندهاند. بنابراین سعی کردم این عقیده و تحلیل را به مخاطب منتقل کنم با این روند که گویی فقط تاریخ را روایت کردهام.
مهدی میرکیایی تاریخنگاری اجتماعی کشورها را مهم دانست و آن را رویکردی فراگیر در دانشگاهها برشمرد و در اینباره گفت: به برخی از آثار که فقط سیاسیون و شخصیتهای برجسته را هدف میگیرد تاریخنگاری نخبهگرا میگوییم و برخی آثار هم تاریخ اجتماعی هستند و میخواهند ببینند مثلا در ۵۰۰ سال پیش مردم چه کار میکردند و فرودستان چه رفتار اجتماعی در برابر ظلم و اتفاقهای دیگر داشتهاند. اکنون از تاریخنگاری اجتماعی استقبال و در دانشگاهها رویکردی فراگیر شده است. من در مجموعه «سرگذشت استعمار» باید از بین انبوهی از اطلاعات از ۵۰۰ سال گذشته که مربوط به کل جهان است انتخاب و گزینش میکردم و برای مخاطب عمومی مثل نوجوانان ارائه میدادم. در این مجال اندک، دشوار بود که هم از تاریخ نخبهگرا میگفتم و هم تاریخ اجتماعی. البته تاحدودی تاریخ اجتماعی هم در اثر وجود دارد.
این تاریخنگار در پاسخ به اینکه «اگر اروپاییها نمیخواستند استعمار کنند و میخواستند به شیوهای انسانی به منافع خود دست یابند، چه روشی را انتخاب میکردند؟» گفت: این مورد از اگرهای محال است؛ چرا که انسان ذاتا شیفته سلطه است. ما تسلطداشتن را دوست داریم. میل به سلطه از ساختهای نهفته ذهن بشر است و میخواهد که به دیگری مسلط شود. بنابراین این میل اجازه نمیداد که اروپاییها رفتاری غیر از استعمار یا قهر و غلبه را بروز دهند.
وی در توضیح اینکه انگلیسیها شیوهای متفاوت در استعمار داشتند بیان کرد: انگلیس از همه دیرتر وارد استعمار شد و از همه موفقتر هم شد؛ چرا که آنها مزیتی داشتند و آن، این بود که در داخل خود دموکراتیک بودند و احزابی داشتند که بسیاری از مشکلاتشان را به صورت قانونی حل میکردند. البته این دموکراسی را برای خود میخواستند نه دیگران.
مطالب مرتبط
1403-09-05
1403-07-21
1403-07-17
1403-07-09
ثبت نظر
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.