سلام به همه نوجوانان و نوجوانخوانان!
امروز سوم خردادماه، روز مقاومت، ایثار و پیروزی است؛ روزی که به مناسبت فتح خرمشهر در عملیات بیتالمقدس نامگذاری شده. این روز برای ما ایرانیها بسیار مهم است؛ زیرا غرور، تلاش و ایمان و امیدواریمان نتیجهبخش بود و توانستیم خرمشهر را از سربازان صدام پس بگیریم. این پیروزی به ما نشان داد که تنها مقاومت در برابر ظلم است که راه نجات انسانهاست و برای داشتن مقاومتی محکم و ثمربخش، باید ظلمستیزی را با ایمان، غرور و تلاش بیامیزیم.
موضوع مقاومت، پیچیده است و مهم؛ اما برای فهم آن در سطوح مختلف باید بهسراغ شناخت انواع شرایط و مقاومتها برویم. در این گزارش، قصد داریم شما را با سه اثر از آثاری که در حوزه ادبیات مقاومت برای گروه سنی نوجوان منتشر کردهایم، آشنا کنیم؛ چون ادبیات یکی از بهترین راهها برای این آشنایی و شناخت است.
ادبیات مقاومت، شاخهای از ادبیات است که به روایت داستانهای شجاعت و ایستادگی در برابر چالشها میپردازد و برای گروه سنی نوجوانان، منبعی الهامبخش محسوب میشود. مطالعه این آثار میتواند به نوجوانان کمک کند تا با مفاهیم شجاعت، استقامت و تاریخ معاصر آشنا شوند و از تجربههای واقعی الهام بگیرند. لازم به ذکر است که کتابهای پیشنهادی در این مطلب، برای مطالعه شخصی، خانوادگی و استفاده در برنامههای آموزشی مناسب هستند.
کتاب «دستها پشت گردن» نوشته یوسف قوجق، مجموعهای از داستانهای کوتاه درباره جنگ تحمیلی و نقش نوجوانان در آن است که با زبانی ساده برای مخاطبان نوجوان تألیف شده است. این اثر به روایت ماجراهایی از دوران دفاع مقدس میپردازد و زندگی افرادی را که حضور در جبهه تغییرات و اتفاقات بسیاری در روزگارشان ایجاد کرده، به تصویر میکشد.
این مجموعه شامل ۹ داستان کوتاه با عناوین «سرباز و کلاه آهنی»، «دستها پشت گردن»، «ترسیدن و نترسیدن»، «افسری که ستارهای نداشت»، «عاشقکشی»، «کسی باید کاری میکرد»، «مونجوقهای سیاه و سفید»، «۱۸۰ درجه» و «پیرمرد و پسرهایش» است.
یکی از داستانهای این مجموعه که نام کتاب نیز از آن گرفته شده، ماجرای منصور، رزمنده ۱۴ سالهای است که در یک عملیات شبانه حساس بهعنوان پیک گردان انتخاب میشود. در این عملیات، گردان باید چند کیلومتر را بیسروصدا طی کند تا به شیاری از پیش شناساییشده برسد و از آنجا به خط دشمن حمله کند. در این شب، استفاده از بیسیم ممنوع است و منصور وظیفه دارد دستورات فرمانده را به بخشهای مختلف ستون منتقل کند. او که با وجود جثه کوچکش بسیار چالاک است، در جریان عملیات به یک سنگر عراقی نزدیک میشود و با شجاعت ۶ نیروی دشمن را اسیر میگیرد. این اقدام او به موفقیت عملیات کمک میکند. منصور اسیران را به عقب خاکریز منتقل میکند و در لحظهای که یکی از اسیران قصد خیانت دارد، با خویشتنداری او را متوقف میکند. برخورد منصور با اسیران که با مروت و بزرگواری همراه است، یکی از آنها را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بهطوری که اسیر عراقی با دیدن رفتار او به زانو میافتد و گریه میکند.
این مجموعه با روایتهایی مستند و داستانی، به فداکاریها و رشادتهای رزمندگان و ابعاد اخلاقی و انسانی جنگ میپردازد. داستانها برای نوجوانان و علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس مناسب هستند.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
«داخل سنگر روشن نبود، اما منصور میتوانست تشخیص دهد که چند نفر هستند و هرکدام کجای سنگر قرار دارند. مردی که ایستاده بود پشت تیربار و پشتش به منصور بود، با شنیدن صدا بشدت جا خورد و هراسان دستش را بالا برد. چند نفری هم که کنارش ایستاده بودند، همین کار را کردند. منصور نوک اسلحهاش را سمت آنها سُر داد و فریاد زد: «بیایید بیرون! زود!»
اولین نفر که از سنگر بیرون آمد، همان موقع حاج مهدی نیز همراه چند نفر دیگر خود را به آنجا رساند. لابد تعجب کرده بودند که قطع ناگهانیِ شلیک مداوم تیربار نمیتواند بیدلیل باشد. فکرش را هم نمیکردند که کار منصور باشد. عراقیها با دیدن منصور که اسلحهاش را به سمتشان گرفته بود، جا خوردند و به هم نگاه کردند. حاج مهدی نگاهش را از عراقیها برداشت و رو به منصور گفت: «آفرین پسر! البته کار خطرناکی کردی!»
منصور با خنده به عراقیها اشاره کرد و گفت: «آقا مهدی، این بیچارهها که ترسی ندارند! میبینی که…»
عراقیها شش نفر بودند؛ هیکلی و نسبتاً چاق و درشت. حاج مهدی، منصور را به دیگران نشان داد و گفت: «تو را خدا میبینید! این شیش نفر با چه ذلّتی تسلیم این بچه بسیجیِ چهاردهساله شدند!» بعد هم دوباره به چهرهی خندان منصور نگاه کرد و با تحسین گفت: «الله اکبر!»
مجموعه داستان «دستها پشت گردن» به قلم یوسف قوجق با تصویرگری فراز بزاززادگان در ۱۴۰ صفحه و بهای ۱۲۰ هزار تومان برای مخاطبان نوجوان بالای ۱۳ سال منتشر شده است.
کتاب «خیابان الزهرا؛ فرار کن موسی، فرار کن» نوشته بهزاد دانشگر، جلد اول از مجموعه «خیابان الزهرا» است که از سوی نشر مهرک منتشر شده است. این رمان به تحولات اخیر در نوار غزه میپردازد و داستان نوجوانی اسرائیلی به نام موسی را روایت میکند.
موسی در جریان عملیات «طوفان الاقصی» به دست نیروهای مقاومت فلسطین اسیر شده و به غزه منتقل میشود. او که در ابتدا تصویری کلیشهای و تحریفشده از فلسطینیها در ذهن دارد، با ورود به این منطقه، بهتدریج با چهرهای انسانیتر از کسانی که بهعنوان دشمن میشناخته، روبهرو میشود. این تجربه ناخواسته، فرصتی برای موسی فراهم میآورد تا با حقیقتهایی درباره هویت، سرزمین و انسانیت مواجه شود.
این کتاب از دل یک ماجرای سیاسی-نظامی، داستانی انسانی را روایت میکند و اولین جلد از مجموعهای داستانی است که قرار است لایههای مختلفی از این موضوع را در قالب داستانهای کوتاه و بلند ارائه دهد. این اثر برای مخاطبان نوجوان و بزرگسالان نوشته شده و با نثری روان، شخصیتپردازی و روایتی پرتنش، تجربهای از درگیریهای فلسطین و رژیم صهیونیستی را به خوانندگان منتقل میکند.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
«درِ خانه را باز کردم. تنها اشتباهم این بود که لای در را بیش از حد باز کرده بودم. گویی پرت شده بودم وسط یکی از بازیهایم. چند تن جنگاور بیرون در بودند، با لباسهایی سر تا پا مشکی، پوتینهای نظامی و صورتهایی پوشیده با چفیه فلسطینی. غیرممکن بود فلسطینیها جرئت پیدا کرده باشند تا به اینجا بیایند. با خود گفتم حتماً مانوری چیزی است یا دارند فیلم و سریال بازی میکنند. همین فکرها باعث شد حواسم پرت شود و در را زود نبندم و برنگردم پیش کارن. یکی از جنگاوران فلسطینی به سمت من چرخیده و با نگاهی خشمگین مرا برانداز میکرد. برای یک لحظه انگشتهایم به دنبال کلید رایانه گشت تا با شلیک اسنایپرم کلهاش را بترکانم؛ اما افسوس که خبری از اسلحه محبوبم نبود و جنگاور به سمت من نزدیک میشد. خواستم سریع در خانه را ببندم که ناگهان یک پوتین نظامی از ناکجاآباد لای در خانه آمد و نگذاشت بسته شود.»
کتاب «خیابان الزهرا؛ فرار کن موسی، فرار کن» به قلم بهزاد دانشگر در ۱۶۴ صفحه و بهای ۱۴۵ هزار تومان برای مخاطبان نوجوان بالای ۱۳ سال منتشر شده است.
کتاب «ما و عروسک پارچهای» نوشته یوسف قوجق، نویسنده اهل گنبد کاووس، داستانی درباره دو شخصیت مسلمان به نامهای ابو عمر (اهل تسنن) و ابو جعفر (شیعه) است. این دو نفر با مأموریتی ویژه به شهری ویرانشده در سوریه اعزام و در ساختمانی دوازدهطبقه مستقر میشوند تا تحرکات دشمن را زیر نظر بگیرند. در این مکان، علاوهبر آنها، عروسکی پارچهای، خانوادهای ایزدی و تعدادی از اهالی اهل تسنن و شیعه حضور دارند که در این ویرانه باقی ماندهاند. در این میان، دشمن هر لحظه به شهر نزدیکتر میشود و تهدید خود را گسترش میدهد.
این کتاب به موضوع جنگ با داعش در سرزمین سوریه میپردازد و در کنار روایت داستان، به مفاهیمی همچون ظلمستیزی، مقاومت و ایستادگی، آزادی و آزادگی، انساندوستی و کمک به دیگران اشاره دارد. این اثر برای مخاطبان نوجوان نوشته شده و به آنها فرصتی برای آشنایی با این موضوعات ارائه میدهد.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
«ـ دخترکی ندیدی که مرا گم کرده باشد؟ عروسک پارچهای اگر به حرف میآمد، لابد همین را میپرسید. این را از لب و لوچه آویزان و غمگینش میتوانم حدس بزنم.
جواب سؤالش به آسانیِ جوابی نیست که به سؤال دخترک میشود داد. دخترکی که او سراغش را میگرفت، لنگهاش در هیچ جا نیست.
فروشی نیست که بشود از جایی خرید. پارچهای و غیرپارچهای هم ندارد. گوشت و پوست و استخوان دارد، روح دارد، دنیایی دارد، جان دارد و نفس میکشد.
ـ ندیدهام.
اگر میپرسید، تنها همین را میتوانستم بگویم درباره دخترکی که نشانیاش را از من میخواست.
دستی به سر عروسک میکشم و دوباره میگذارمش توی جیب پیراهنم؛ درست روی قلبم.»
کتاب «ما و عروسک پارچهای» به قلم یوسف قوجق با تصویرگری فراز بزاززادگان در ۳۲ صفحه و بهای ۱۲۵ هزار تومان برای مخاطبان نوجوان بالای ۱۳ سال منتشر شده است.
محصول مرتبط
برچسب ها:
مطالب مرتبط
1404-03-04
1404-02-28
ثبت نظر
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.